کتاب لولو و بازی کی از گرگ می ترسه
بچهگرگی که هیچ وقت خرگوشی ندیده، با عمویش به شکار میرود. در راه عمو میمیرد و بچهگرگ مستاصل به سراغ نخستین موجود زنده اطراف که از قضا یک خرگوش است میرود. خرگوش –تام- هم که تا آن روز گرگی ندیده است به بچهگرگ کمک میکند عمویش را به خاک بسپارد، برایش اسم انتخاب میکند و او را زیر بال و پر خود میگیرد تا بچهگرگ، که حالا لولو نام دارد، کمکم بزرگ میشود.
لولو هم تند دویدن و ترساندن را به تام یاد میدهد. تام و لولو با هم بازی «کی از گرگ میترسه» میکنند و یکبار تام آنقدر میترسد که تصمیم میگیرد دیگر هیچ وقت از لانهاش بیرون نیاید.
لولو هرچه میکند موفق نمیشود دل تام را به دست بیاورد و دوستی را تمام شده میپندارد. به سمت کوهستان میرود تا دوست تازهای پیدا کند. در تاریکی شب کوهستان گرگها با تصور اینکه لولو یک خرگوش است به او حمله میکنند و لولو تازه میفهمد که «بازی کی از گرگ میترسد چه ترسی دارد.» لولو با تجربه تازه پیش تام برمیگردد و تام اینبار او را باور میکند و دوستی لو را میپذیرد.
این کتاب نوشته گرگوآر سولوتارف است.
امیدواریم قصه را بخوانید و از آن لذا ببرید.