زنگ تفریحشعر و داستان
داستان باد و خورشید
یک روز باد و خورشید سر اینکه کدامشان قوی¬تر است باهم بحث می¬کردند. آخر سر تصمیم گرفتند باهم مسابقه بدهند تا ببینند کدام قوی¬تر است.
مردی داشت از آن حوالی رد می¬شد خورشید گفت: «بیا ببینیم کدام از یک ما میتواند کت این مرد را از تنش دربیاورد؟»
باد قبول کرد. اول قرار شد باد امتحان کند.
باد همه ی قدرتش را جمع کرد و وزید و وزید و وزید. اما مرد نه تنها کتش را درنیاورد، بلکه کتش را بیشتر به خودش پیچید.
بعد نوبت خورشید شد. قدرتش را جمع کرد و شروع کردن به تابیدن. خورشید آنقدر تابید و آفتاب را پهن کرد روی زمین، تا مرد گرمش شد و کتش را درآورد. خورشید در مسابقه برنده شد.
ممنون بابت مطالب خوبتون