زنگ تفریحشعر و داستان

غزل بهاری مولانا

مولانا جلال الدین در وصف بهار سروده های زیبایی دارد که سرشار از عشق و شور به عالم و خداوندگار عالم است. مولانا در پس این زیبایی های طبیعت خواننده را به آن مبدأ لایزال متوجه می کند و از عشق های ظاهری به عشق حقیقی رهنمون می سازد. 

مدرسه آنلاین_  در اینجا غزلی بهار ی از خداوندگار عرفان را به شما تقدیم می کنیم:

… نک نوبهار آمد کز او سرسبز گردد عالمی
چون یار من شیرین دمی چون لعل او حلواگری

هر دم به من گوید رخش داری چو من زیبارخی
هر دم بدو گوید دلم داری چو بنده چاکری

آمد بهار ای دوستان خیزید سوی بوستان
اما بهار من تویی من ننگرم در دیگری

اشکوفه‌ها و میوه‌ها دارند غنج و شیوه‌ها
ما در گلستان رخت روییده چون نیلوفری

بلبل چو مطرب دف زنی برگ درختان کف زنی
هر غنچه گوید چون منی باشد خوشی کشی تری

آمد بهار مهربان سرسبز و خوش دامن کشان
تا باغ یابد زینتی تا مرغ یابد شهپری…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا