زنگ تفریحشعر و داستان

داستان کوتاه فیل تنها در جنگل

از جمله نیازهای روزمره کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان خواندن شعر و داستان است که سهم به سزایی در پرورش ذوق و خلاقیت آنها دارد. خواندن و شنیدن داستان یکی از تفریحات و سرگرمی های مفید برای کودکان است که قدرت گفتاری و نوشتاری و همچنین تخیل و حافظۀ آنها را تقویت می کند.

ما بنا داریم در مدرسه آنلاین گاه گاهی داستان های کوتاه کودکانه بگذاریم تا کودکان علاوه بر پر کردن اوقات فراغت از کارکردهای آموزشی، اخلاقی و تفریحی آن بهره ببرند. داستان «فیل تنها در جنگل» از جمله داستان های خوب و زیباست که با هم می خوانیم.

«یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود.

روزی یک فیل به دنبال یک دوست وارد جنگلی شد.

فیل روی درخت، یک میمون دید. ازش پرسید باهام دوست می شی؟ میمون بهش گفت: تو خیلی گنده ای! تو نمی تونی مثل من از روی درخت بالا بری.

آقا فیل رفت و رفت تا به یک خرگوش رسید و ازش خواست که باهاش دوست بشه. اما خرگوش گفت تو خیلی گنده ای و نمی تونی داخل لونۀ من بازی کنی.

فیل بعد از خرگوش، سراغ یک غورباقه رفت. بهش گفت باهام دوست می شی؟ غورباقه گفت مگه می شه؟! تو خیلی گنده ای و نمی تونی مثل من بپری.

فیل که ناراحت شده بود، همینطوری به راهش ادامه داد تا به یک روباه رسید. ازش پرسید که باهاش دوست می شی؟ روباه گفت: ببخشید جناب! شما خیلی بزرگ هستید!

روز بعد، فیل حیوانات رو داخل جنگل دید که دارن از دست کسی فرار می‌کنن.

ازشون با عجله پرسید چی شده؟ چرا فرار می‌کنین؟

خرس گفت: یه ببر حیله گر توی جنگله و می خواد هممون رو بخوره. حیوونا فرار کردن و پنهان شدن. فیل داشت فکر می کرد که چه جوری می‌تونه جون حیوونا رو نجات بده. ناگهان، یه فکر بکر به سرش زد.

ببر هر حیوونی رو سر راهش می‌دید می‌خورد.

فیل به سمت ببر حرکت کرد و گفت: جناب ببر، لطفا این حیوانات بی نوا رو نخورین!

ببر بهش گفت: سرت به کار خودت باشه.

فیل هیچ راهی نداشت جز این که بهش محکم حمله کنه!

آقا فیل به ببر حمله کرد و ببر پا به فرار گذاشت. قورباغه و پرنده ها که حرکت شجاعانۀ فیل رو دیده بودن، خیلی تو دلشون بهش احسنت گفتن.

فیل به سمت جنگل برگشت. همۀ حیوونا تو جنگل جمع شده بودن. وقتی فیل وارد شد همۀ حیوونای جنگل ازش تشکر کردن و بهش گفتن: تو برای دوستی با ما کاملی و حتی اندازۀ بزرگت هم لازمه.

بعد همه به خاطر فیل و حرکتی که در مقابل ببر کرده بود و دوستی با اون جشن گرفتن.»

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا