داستان خندهدار؛ دعوا سر لحاف ملانصرالدینه
ضرب المثل ها بخشی از شناسنامۀ یک ملت هستند و در همۀ کشورها و زبان ها رواج دارند. امروزه به دلیل کاهش مطالعه و افزایش استفاده از شبکه های اجتماعی از ضرب المثل ها کمتر استفاده می شود. ضرب المثل ها در باروری زبان نیز سهم مهمی دارند و فراموشی آنها زبان را لاغر و لاغرتر می کند.
ما در مدرسه آنلاین _ بر آن هستیم که ضرب المثل ها و داستان و ریشۀ آنها را بیاوریم تا هم یادآوری باشد و هم استفاده از آنها رواج بیشتری بگیرد.
داستان و کاربرد ضرب المثل «دعوا سر لحاف ملا بود!» را با هم می خوانیم.
ضرب المثل دعوا سر لحاف ملا بود!
داستان:
در حکایتی آمده که ملا نصرالدین خوابیده و لحافی را دور خودش پیچیده بود. در همان حین، سر و صدای بلندی از خانۀ همسایه به گوش میرسد. همسر ملا به او میگوید: بلند شو برو کوچه ببین چه خبر شده! آدم که از درد همسایهاش نباید بیخبر باشد.
ملا لحاف را روی دوشش انداخت و به کوچه رفت. متوجه شد دزدی به خانۀ همسایهشان آمده ولی نتوانسته چیزی بدزدد و فرار کرده است.
هوا بسیار سرد بود و ملا هم گوشهای تکیه داده بود. دزد که همان نزدیکیها پشت دیوار پنهان شده بود، تا لحاف ملا را میبیند، سریع آن را میدزدد و پا به فرار میگذارد!!
ملا وقتی به خانه بر میگردد، همسرش میپرسد: چه شد؟ علت آن همه هیاهو در خانۀ همسایه چه بود؟
ملا میگوید: هیچ! دعوا بر سر لحاف ملا بود!
یعنی دقیقاً از جایی ضربه خوردم که هیچ ربطی به من نداشت!
معنی و کاربرد:
یعنی در بحثی که به او مربوط نمیشد، شرکت کرد و دچار ضرر و زیان شد.
این ضرب المثل را هنگامی استفاده میکنند که فردی در دعوایی که به او مربوط نبوده ضرر دیده یا در یک دعوای ساختگی مالی را از دست داده است.