مراسم عید فطر در دربار غزنوی چگونه بود؟
ادبیات فارسی گنجینۀ زبان، ادب و فرهنگ ماست و انس با آن جامعۀ ایران و فرهنگ و ارزشهای ما را در دوران مختلف آیینگی میکند. انس با این گنجینه گذشته از اینکه دایرۀ واژگانی را غنی میکند، بر دانش و وسعت دید و … میافزاید.
مدرسه آنلاین- به مناسبت پایان یافتن ماه صیام و روزهداری و عید فطر دو متن از متون ادبی برگزیدهایم. اولی از خاقانی است که هجران و دلتنگی برای ماه مبارک میگوید و متن دوم از بیهقی که از مراسم عید فطر در دربار غزنوی روایت میکند.
«هرگز دلِ مجروحمانده را از یاد نمیشود. «سقی اللّه تلک الایّام نُداوِلها بین النّاس». و چون یادْکردِ آن عهد میرود، که رَغایبُ الایّام و غَرایب اللّیالی بود، آتشِ حَسَرات در تابخانهٔ دل زبانه میکشد، و شعلهٔ آن به بامِ دِماغ میرسد، و دود آن به روزنِ دیده بُرون میشود. اشک در ریختن میآید که: مایهٔ اشک است دود. در طی مناجات سحرْگاهی از درگاه الٰهی درخواسته میآید، تا آن زمانِ انس و اَوانِ سَلْوَت را که همه شب قدر و همه روز عید بود، و در اِحیای دلهای مرده اعجازِ عیسوی داشت، چون عهدِ حیات عازَر و عُزَیر مکرّر گرداند ان شاء الله تعالی.»
افضلالدّین بدیل بن علی خاقانی از نامه به عمدةالدین منشآت، به تصحیح محمد روشن، ص ۹۶.
***********************
«و روزِ دوشنبه عید فطر بود. امیر پیش به یک هفته مثال داده بود ساختنِ تعبیههای این روز را. و تعبیهیی کرده بودند که اقرار دادند پیرانِ کهن که به هیچ روزگار برین جمله یاد ندارند. و سوارِ بسیار بود نیز به دشتِ شابهار. و امیر به صُفّهٔ بزرگ به سرای نو بنشست بر تختی از چوب، که هنوز تختِ زرین ساخته نشده بود. و غلامانِ سَرایی که عددِ ایشان درین وقت چهار هزار و چیزی بود آمدن گرفتند و در آن سَرایِ بزرگ چندین راه بایستادند. پس امیر بار داد و روزه بگشادند. و غلامانِ سرایی به میدانِ نو رفتن گرفتند و میایستادند تا میدان، و همه دشت شابهار لالهستان شده بود. پس امیر بنشست و بر آن خضرا آمد بر میدان، و دشت شابهار و نماز عید بکرده آمد. و امیر بدان خانهٔ بهاری که بر راست صُفّه است به خوان بنشست، و فرزندان و وزیر و سپهسالار و امیرانِ دیلمان و بزرگان حشم را برین خوان نشاندند و قوم دیگر را بر خوانهای دیگر. و شاعران شعر خواندند، پس از آن مطربان آمدند و پیاله روانه شد چنان که از خوانها مستان بازگشتند. و امیر برنشست و به خانهٔ زرین آمد بر بام که مجلسِ شراب آنجا کرده بودند، و به نشاط شراب خوردند.»
تاریخ سنهٔ سَبْعَ و عِشرینَ و اربَعَمِائه مراسم عید فطر، ورود غلامان نوشتگین خاصه، تاریخ بیهقی، به مقدمه، تصحیح و تعلیقات دکتر محمدجعفر یاحقی، مهدی سیّدی، جلد اول، سخن، تهران: ۱۳۸۸، صفحهٔ ۵۲۳ .
دشت شابهار: میدان و دشتِ خرم شابهار در غزنهٔ کهن، افغانستان. محل مراسم و مجالس پادشاهی، جشنها و آتشافروزیها بهخصوص در دورهٔ غزنوی.
منبع: صفحۀ دکتر شفیعی کدکنی