اسطورهها و آیینهای نوروزی؛ نیایشی به نام آفرینگان رپیهوین
امروز فضای مجازی و بستر اینترنت به یکی از مراجع مهم برای دانش آموزان تبدیل شده است تا با مراجعه به آن پاسخ بسیاری از پرسش های خود را بیابند.
تحریریه مدرسه آنلاین تلاش می کند تا در این بخش اطلاعات به روز و مستندی را پیرامون موضوعات درسی تهیه و در اختیار کاربران فضای مجازی قرار دهد.
امروز از اسطورهها و آیینهای نوروزی به نیایشی به نام آفرینگان رپیهوین در تاریخ ایران میپردازیم.
«یکی از اسطورههایی که آیینهای نوروزی را همراهی میکند، آیین نیایش به ایزد رپیهوین است که درست در همین موقع از سال برگزار میشود. ایزد رپیهوین در اسطورههای ایران باستان، ایزد نگهبان تابستان و نیمروز و رویاننده محصول است. در روزگاران کهن در ایران باستان باور بر این بود که رپیهوین در سال بر هفت ماه تابستان بزرگ فرمانروایی میکند. تقسیمات فصلی در گاهشماری کهن ما به صورت کنونی نبود با وجود این که نام هر چهار فصل را در فرهنگ واژگان زبانهای کهن ایران را داریم ولی باید گفت که داشتن فصلهای چهارگانه در سال، سنتی جدید است.
اگر تقسیمبندی آیینی و معروف گاهنبار(گهنبار) را که بازماندهای از اسطورۀ زیبای آفرینش در ایران باستان است و سال را به شش بخش تقسیم میکرد، کنار بگذاریم، در بخشی از اوستا به نام وندیداد (فرگرد نخست، بندهای دو و سوم و چهارم) از زمستان ده ماه و تابستان دو ماهه سخن رفته است با تأکید بر این که در آن دو ماه نیز هوا بسیار سرد است.
شاید این نخستین آگاهی باشد دربارۀ سال و تقسیم فصلی که طبق پژوهشهای، یکی از مترجمین و اوستاشناسان مشهور به نام «دوهارله»، مربوط میشود به روزگارانی که آریاییها در سرزمین اصلیشان پیش از مهاجرت زندگی می کردند.
اما به موجب روایتی دیگر، در تفسیر پهلوی همین بخش از اوستا، سخن از تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه است. در بند هفتم از فصل 25 نوشته پهلوی « بُندَهِش» نیز آمده است که از روز نخست فروردین ماه تا روز سیام از مهرماه، هفت ماه تمام تابستان است و از روز نخست ماه آبان تا روز سیام از ماه اسفند و پنچ روز اندرگاه، پنج ماه زمستان است.
چنین مینماید که این تقسیم بندی فصلها در اثر مهاجرت آریاییها از بخش سردسیر شمالی به بخشهای گرمسیر جنوبی به وجود آمده باشد، «دوهارله» مترجم و اوستاشناس مشهور، بر این باور است که این تقسیم سال است که کاملاً ایرانی و میان زرتشتیان جاری و رایج بوده است که در آن سال به دو بخش، تابستان بزرگ به مدت هفت ماه و زمستان بزرگ به مدت پنج ماه بوده است.
یکی از خویشکاریها وظیفه ایزد رپیهوین این است که در آخرین روز مهرماه در پایان تابستان بزرگ، هنگامی که دیو زمستان به جهان هجوم میآورد رپیهوین در زیر زمین پناه میگیرد و آبهای زیرزمینی را گرم نگاه میدارد تا گیاهان و درختان از بین نروند و به ویژه ریشههای درختان را در برابر یورش سرمای زمستانی پاس میدارد و دوباره از روز نخست فروردین هنگامی که دیو زمستان از جهان میرود، دوبار به روی زمین میآید. بنابراین جشن رستاخیز او منطبق می شود با فرا رسیدن نوروز.
باز گشت سالانۀ او در بهار، نمادی است از پیروزی پایانی نیکیها بر بدیها، بهارها بر زمستانهاست. شکوفۀ درختان در بهاران طلیعه پیروزی رپیهوین است و به همین مناسبت جشن ویژه و نیایشی به نام آفرینگان رپیهوین، بخشی از مراسم نوروزی را تشکیل میداد و از این دید، نوروز نمادی از پیروزی عنصر نیک است در نبرد فصلها.»
منبع:
زبان، فرهنگ، اسطوره؛ دکتر ژاله آموزگار، چاپ سوم، ۲۴۹، ۲۵۰.