زنگ تفریحشعر و داستان
حکایتی زیبا از بایزید بسطامی
حکایتی زیبا از بایزید بسطامی بخوانیم، در فضیلت نیکی به مادر است.
مدرسه آنلاین_ حکایت
نقل است که گفت: «آن کار که بازپسین کارها دانستم، پیش از همه بود و آن رضای مادر بود…آنچه در جمله مجاهدات و ریاضات غربت می جستم، در آن یافتم که شبی مادر از من آب خواست. در کوزه و در سبوی آب نبود. به جوی رفتم و آب آوردم. مادر در خواب شده بود. شبی سرد بود. کوزه بر دست داشتم. چون از خواب درآمد، آگاه شد. آب خورد و مرا دعا کرد که دیده کوزه بر دست من فشرده بود. گفت: چرا از دست ننهادی؟ گفتم: ترسیدم که تو بیدار شوی و من حاضر نباشم…
منبع: تذکرةالاولیاء عطار نیشابوری
معنی واژه ها و عبارات:
بازپسین کارها: آخرین کارها
مجاهدات: تلاش ها، سعی و کوشش ها
ریاضات: کوشش های با رنج، تحمل به شداید و کارهای توان فرسا برای تهذیب نفس
سبو: کوزه