کلاس درسمتوسطه دوم

همه چیز درباره ی حال و انواع آن در زبان عربی

امروز فضای مجازی و بستر اینترنت به یکی از مراجع مهم برای دانش آموزان تبدیل شده است تا با مراجعه به آن پاسخ بسیاری از پرسش های خود را بیابند.

تحریریه مدرسه آنلاین تلاش می کند تا در این بخش اطلاعات به روز و مستندی را پیرامون موضوعات درسی تهیه و در اختیار کاربران فضای مجازی قرار دهد.

امروز دربارۀ حال و انواع آن در زبان عربی با هم می‌خوانیم.

حال چیست؟

حال در زبان عربی مانند قید حالت در زبان فارسی است. حال کلمه یا جمله ای است که حالتِ یک اسم (ذوالحال) را بیان می‌کند. به مثال‌ زیر توجه کنید.

 

جَاءَ الطَّالِبُ مَسْرُوراً. (دانش‌آموز خوشحال آمد.)

 در این مثال مَسْرُوراً (حال) است زیرا حالت (الطَّالِبُ) را در حین وقوع فعل بیان می‌کند.

ذوالحال چیست؟

ذوالحال به فاعل یا مفعولی گفته می‌شود که حالت،کیفیت و چگونگی آن توسط حال  بیان می شود. 

نکته

* ذوالحال معمولاً یک اسم معرفه است و در جمله در نقش‌هایی از قبیل «فاعل ، مفعول ، نائب فاعل ، خبر و …» می‌آید.

 مانند: تَلعَبُ الطِّفلَه ُفِی السّاحَهِ فَرِحَهً .          فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ .           خُلِقَ الانسانُ ضَعِیفاً.

    ذوالحال«فاعل»                                      ذوالحال «مفعول به»          ذوالحال «نائب فاعل»    

 اِنَّما اَولادُنا بَینَنا اَکبادُنا تَمشِی      ذوالحال «خبر».    الطِّفلَه ُ تَلعَبُ  فِی السّاحَهِ فَرِحَهً.  ذوالحال «هی مستتر»

*گاهی برای تشخیص صاحب حال باید به مفهوم عبارت توجه کرد.

مانند:   رَضَعَت الاُمُّ طفلتَها جائِعَهً.            مادر کودکش را که گرسنه بود شیر داد. «ذوالحال طفله»

  اَطعَمَت الاُمُّ طفلتَها مُشفِقَه ً عَلَیها.   مادر کودکش را با دلسوزی غذا داد. «ذوالحال الام»

انواع حال:

1-حال مفرد: 

حال مفرد اسم مشتق نکرۀ منصوبی است که حالت يکی از ارکان جمله را بيان می‌کند.

مثال: جاء الطفل حافياً. (کودک پابرهنه آمد.)

 ولی حال به‌صورت جملۀ فعليه و جملۀ اسميه هم می‌آيد که شناختن آنها نياز به دقت بيش‌تری دارد.

نکات:

*حال مفرد غالباً مشتق (اسم فاعل ،اسم مفعول، صفة مشبه، اسم تفضیل) می‌آید.

*حال مفرد از نظر عدد و جنس مثل صاحب حالاست.

مثال: یستمع الطلاب الی القران خاشعین.

*«معاً» حال ومنصوب است ولی «مع» با مضاف الیه ظرف و منصوب است.

مثال:1- جاء الطلاب معاً 2-جئت معَها.

*«وحدَ» حال است و همیشه مضاف الیه دارد و همیشه به ضمیر اضافه می شودوضمیر باید با

صاحب حال مطابق باشد مثل: رأیت فاطمة وحدها.

*هرگاه بعد از «کیف» فعل قرار گیرد کیف حال است.

کیف تذهب الی المسجد؟

*«جمیعاً» و«قائلا»در جمله حال واقع می شود. جاء الطلاب جمیعاً. قام علی قائلا:إذهب معنا.

*اگر دو کلمه صلاحیت دارد تا صاحب حال باشد آنکه از نظر عبارتی نزدیک تر است صاحب حال است. مثال: ذهب الخادم و  رجع خائبا.

انواع صاحب حال [اسم ظاهر (غیر ضمیر)یا ضمیر]:

 

1-    فاعل یا مفعول به. مثل:جاء القائد منتصراً-شربت الماء صافیاً.

2-    فاعل ومفعول باهم:مثل إستقبل علی سعیدا ضاحکینِ.

3-    مبتدا: الخضراوات طازجة مفیدة.

4-    خبر:  هذا أخی قائماً.

5-    جار ومجرور:مررت بمریم ضاحکة.

6-    مضاف الیه: جرت الدموع علی وجهها مهللة.

* اگر صاحب حال به صورت ضمیر«أنا» یا «تُ»باشد وقرینه ای درکارنباشد حال را به دو صورت می توانیم بیاوریم:

 

«مفرد مذکر» و «مفرد مؤنث»1- ذهبت مسرعاً2- ذهبت مسرعةً.

*اگر صاحب حال به صورت «نحن» یا «نا» باشد و قرینه ای در کارنباشد حال را به چهار صورت می توانیم بیاوریم:

«مثنی مذکر»، «مثنی مؤنث»، «جمع مؤنث»، «جمع  مذکر»

مثال: ذهبنا «مسرعینِ» یا «مسرعتینِ »یا «مسرعاتٍ» یا «مسرعینَ».

2-حال جمله:

 گاهی یک جمله کیفیت و چگونگی  اسم معرفه‌ای را بیان می‌کند. «اَلجُمَلُ بَعدَ المَعارفِ اَحوالٌ» مانند:

یُصَلِّی المُؤمِنُ یَخشَعُ.   «یخشع  حال جملۀ فعلیه، محلاً منصوب »  

جاءَ المُعَلِّمُ اِلی الصَّف ِوَ هُوَ مُبتَسِمٌ.  «هو مبتسم حال  جملۀ اسمیه محلاً منصوب»   

جاءَ المُعَلِّمُ وَ قَد اِبتَسَمَ    «قد ابتسم حال جملۀ فعلیه، محلاً منصوب»    قُبِضتُ عَلَی المُجرِمِ وَ لَم یَفِرَّ.

جملۀ حالیه بر دو قسم است:
1- جملۀ حالیۀ اسمیه:

 جمله حاليه اسميه در ابتدا جمله حاليه واو (و) قرار می‌گیرد وبعد از آن اسم مر فوع يا ضمير منفصل مرفوع (هو…) است كه نقش مبتدا را دارد ومبتدا با خبرش با هم، نقش جمله حاليه را دارد و محلاً منصوب است.مثال جاء التلميذُ و هو ضاحكٌ. 

     واو حاليه مبتدا       خبر

                               جملۀ حاليه محلاً منصوب .

2-جملۀ حاليۀ فعليه

 جمله فعليه‌ای كه بعد از جملۀ ابتدائيه بيايد و قبل از آن  اسم معرفه باشد  وآن جمله جزء اركان اصلی جمله نباشد و بيانگر حالت آن اسم معرفه باشد ، آن جملۀ فعليه نقش جملۀ حاليه را دارد ومحلاً منصوب است. مثال:

جاء التلميذُ يضحك.ُ                                          التلميذُ يضحكُ.

                  فعل  فاعل       فعل وفاعل آن ضمير مستتر هوَ       مبتدا   خبر از نوع جمله فعليه

                                 جمله حاليه (فعليه) محلاً منصوب .        

نکات:

*جملۀ حالیه اگر با فعل مضارع مثبت شروع شود نیاز به واو حالیه ندارد در غیر این صورت باید با واو حالیه شروع شود. 

*گاهی در جملۀ حالیه ذوالحال به راحتی قابل تشخیص  نیست، زیرا ممکن است حال متعلقات ذوالحال یعنی مکان یا زمان و … را بیان کند. مانند:  خَرَجتُ مِن البیتِ وَ لَم یَطلَعْ الفَجرُ. 

 * فعل جملۀ حالیه با س و سوف  نمی‌آید.

3- حال شبه جمله

گاهی حال به‌صورت شبه جمله می‌آید؛ یعنی یا جارومجرور است و یا ظرف.
مثال:

شَاهَدْتُ الشَّمْسَ فِي السَّمَاء. (خورشید را در آسمان دیدم.)

 رأیتُ الهِلالَ بینَ السَّحابِ:  «بَینَ السَّحابِ: حال شبه جمله و محلاً منصوب» 

نکته:

* صاحب حال (ذو الحال)، اکثراً مقدم بر حال است.

 

 

                       

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا