باب حقیقت روح و دل از عین القضات همدانی
عین القضات همدانی یکی از عارفان مشهور قرن پنجم هجری است که آثارگوناگونی از او در زمینههای عرفان، فلسفه و دین به زبانهای فارسی و عربی برجای مانده است. تمهیدات، یکی از مهمترین آثار فارسی او و از متون مهم ادبیات فارسی به شمار میرود که گذشته از اهمیّتش در عرفان، به لحاظ نثر شاعرانه و زبان تصویری و خیال انگیز نیز شایان توجه است.
امروز در مدرسه آنلاین بخشی از نوشتۀ عینالقضات در کتاب تمهیدات وی را میآوریم. این بخش از باب «حقیقت روح و دل» انتخاب شده است. در این نوشته قاضی همدانی به تفاوت جسم و روح پرداخته و اصالت را از آنِ روح دانسته است.
«دریغا آنچه بصفات بشریت و قالب تعلق دارد، چون اکل و شرب و جماع و نوم طایفۀ خواص این صفات را باطلاق از خود نفی کنند: نگویند که خوردیم و خفتیم بلکه بخورد و بخفت و گرسنه است وتشنه است. ارباب بصایر را این احوال بطریق مشاهدت معلوم شده است، و بدانستهاند که جان چون راکبست و قالب چون مرکوب؛ چون کسی اسب را علف دهد و او علف خورد هرگز اضافت خوردن اسب با خود نکند. این قوم همچنین روا ندارند اضافت خوردن و خفتن با خود کردن بعد ما که حقیقت ذات انسان چیزی دیگر باشد و آنچه خورد و خسبد چیزی دیگر.
اما ای عزیز هرکه گوید که آدمی مجرد قالب است و بپوسد و بریزد در گور، و جان را عَرَض خواند و جز عرض نداند؛ چنانکه اعتقاد بعضی متکلمانست و گویند که روز قیامت خدا باز آفریند؛ و اعادت معدوم از این شیوه دانند؛ این اعتقاد با کفر برابر باشد. اگر آدمی بمرگ فانی شود، پس مصطفی- علیه السلام- بوقت مرگ چرا گفت: «بَلِ الرَفیقُ الأَعلی والعَیْشُ الأَصْقی والکَمالُ الأوْفی»؟ و آنکه گفت: «القَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الجَنَّةِ اَوْ مِنْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النیّران»؟ و آنکه گفت با دختر خویش- رضی اللّه عنها- و وی بخندید که «وإِنَّکَ أسرَعُ لِحاقاً بی»؟ دریغا چرا بلال حبشی بوقت مرگ گفت: «غَداً نَلقی الأَحبَّةَ؛ محمَّداً و حِزبَه». و تمامی این معنی از خدا بشنو: «وَلاتَحْسَبَنَّ الذین قُتِلوا فی سبیل اللّهِ أمْواتاً بَلْ هُمْ أحیاء عِنْدَ رَبِّهِم». و مصطفی- علیه السلام- جای دیگر چرا گفت: «المُوْمنُ حیُّ فی الدّارینَ»؟ و جای دیگر گفت: «أَوْلِیاءُ اللّهِ لایَمُوتُونَ وَلَکن یُنْقَلون مِنْ دارٍ الی دار».
معنی لغات و عبارات دشوار:
قالب: جسم/ اکل: خوردن/ شرب: آشامیدن/ نوم: خواب/ باطلاق: مطلقاً/ خفتیم: خوابیدیم/ ارباب بصایر: اهل بصیرت، اهل بینش/ بطریق مشاهدت: از راه کشف و شهود/ راکب: سواره، سوار/ مرکوب: آنچه بر آن سوار شوند مانند اسب و شتر و …
هرگز اضافت خوردن اسب با خود نکند: هرگز خوردن اسب را به خود منسوب نکند و نگوید که من خوردم.
مجرد قالب است: تنها و فقط جسم است.
اعادت معدوم: بازگرداندن نابود شده.
بَلِ الرَفیقُ الأَعلی والعَیْشُ الأَصْقی والکَمالُ الأوْفی: بلکه همنشینی برتر و زندگانیای پاکتر و کاملترین کمال است.
القَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الجَنَّةِ اَوْ مِنْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النیّران: قبر باغی است از باغهای بهشت یا از حفره و گودالی از حفرههای آتش.
وإِنَّکَ أسرَعُ لِحاقاً بی: همانا به زودی به من ملحق میشوی.
غَداً نَلقی الأَحبَّةَ؛ محمَّداً و حِزبَه: فردا با محبوبان دیدار می کنیم. محمد و یارانش.
وَلاتَحْسَبَنَّ الذین قُتِلوا فی سبیل اللّهِ أمْواتاً بَلْ هُمْ أحیاء عِنْدَ رَبِّهِم: (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. (آل عمران: 169)
المُوْمنُ حیُّ فی الدّارینَ: مؤمن در دو دنیا زنده است.
أَوْلِیاءُ اللّهِ لایَمُوتُونَ وَلَکن یُنْقَلون مِنْ دارٍ الی دار: اولیای خدا نمیمیرند، بلکه از خانهای به خانۀ دیگر منتقل میشوند.