شعری زیبا برای امام حسن؛ ای مقامت در آسمان بهشت
شعرهای زیبا ادبیات یک جامعه را تشکیل میدهند. خواندن شعر به خودی خود و به طور نامحسوس، باعث پرورش و لطافت روح انسان می شود و ذوق را بارور میسازد.
مدرسه آنلاین میکوشد به قدر وسعش شعرهای خوب را با شما به اشتراک بگذارد. شعری آیینی از سید حمدیرضا برقعی به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی سلامالله علیه به شما تقدیم میکنیم.
ناگهان آسمان بهاری شد
عشق در کوچهها جاری شد
نور ماه مدینه را تا دید
عرق شرم ماه جاری شد
عطر شوق مَلَک چکید از عرش
قطره قطره چه آبشاری شد
آسمان غرق بوسهاش میکرد
گونههایش ستارهکاری شد
آسمان خنده کرد و خانۀ وحی
از غم روزگار، عاری شد
روی پیشانیاش که چین افتاد
خم ابروش ذوالفقاری شد
چه صف کفر را به هم میریخت
بر دل کفر، زخم کاری شد
لحظهها ماندگار و زیبا بود
روزها مثل روزگاری شد . . .
. . . که خدا قلب کعبه را وا کرد
و جهان غرق بیقراری شد
اسوۀ صبر بود و صلح و صفا
او خداوند بردباری شد
***
زیر پایش خدا غزل میریخت
غزلی را که از ازل میریخت
آن امامی که تا سحر امشب
روی لبهای من غزل میریخت
شب شعر مرا چه شیرین کرد
بین هر واژهای عسل میریخت
آن که در جیب کودکان یتیم
قمر و زهره و زحل میریخت
آن کریمی که در پیالۀ دهر
هرچه میریخت لم یزل میریخت
از همان کوچهای که رد میشد
حسن یوسف در آن محل میریخت
تیغ خصمش ولی به وقت نبرد
رنگ از چهرۀ اجل میریخت
شتر سرخ را به خون غلطاند
لرزه بر لشگرجمل میریخت
آن امامی که روز عاشورا
از لب قاسمش عسل میریخت
***
روی لبهایتان دعا دیدیم
در نگاه تو ما خدا دیدیم
ای کریمی که پشت خانۀ تو
ملک لاهوت را گدا دیدیم
به خدا لحظه لحظه لطف تو را
تک تک ما تمام ما دیدیم
ای مقامت در آسمان بهشت
روی دوش نبی تو را دیدیم
با تو ما در میان خوف و رجا
جبر در اختیار را دیدیم
صبر گاهی حماسۀ مرد است
پشت صلح تو کربلا دیدیم
در نگاه تو یأس را عمری
خسته در بین کوچهها دیدیم