داستان خندهدار ضرب المثل آنچه را تو از رو میخوانی من از برم
ضرب المثلها عبارتهای کوتاه و پرمعنایی هستند که ریشه در فرهنگ هر کشور و جامعهای دارند و در همۀ زبانها هم وجود دارند.
مدرسه آنلاین _ مثلها باعث میشود که در کمترین زمان منظورمان را با استفاده از تعداد کمی از کلمات به طرف مقابل برسانیم. از طرفی خیلی از حرفها را نمیتوانیم به صورت رک و مستقیم بزنیم، ضربالمثلها باعث میشوند تا بتوانیم به راحتی با استفاده از دو پهلو حرف زدن حرفمان را بزنیم. ضربالمثلها در همۀ زبانها استفاده میشود و خاستگاه آن فرهنگ آن کشور و ناحیه و … است. مثلها نیز مانند داستانها و حکایتهای فارسی سرشار از اخلاق و نکات پندآموز است. ما بر آن هستیم که ضربالمثلها و داستان و ریشه و کاربرد آنها را بیاوریم تا هم یادآوری باشد و هم استفاده از آنها رواج بیشتری بگیرد.
امروز داستان و کاربرد سه ضرب المثل معروف را با هم میخوانیم.
ضرب المثل آمد به سرم از آنچه میترسیدم
فغان کز هر چه ترسیدم، رسیدم.
مثلِ آنجا رفت که عرب نی انداخت. (نی بیندازد.)
کاربرد:
1- مقام و موقعیتی را که از دست داده، هرگز به دست نخواهد آورد.
2- او رفت و دیگر بر نمیگردد، یا او را به جایی بردهاند که راه بازگشتی ندارد.
ضرب المثل آنچه تو از رو میخوانی من از برم
داستان
این مثل داستانی دارد؛ میگویند عتیقهشناسی به روستایی رفته بود. در خانۀ مرد روستایی کاسهای کوچک دید که بسیار ارزشمند و قدیمی بود. گربهای از آن کاسه آب میخورد. عتیقهشناس تصمیم گرفت بیآنکه مرد روستایی را متوجه ارزش کاسه کند، به هر ترتیبی شده، آن را به دست بیاورد. این بود که شروع کرد به تعریف کردن از گربه و گفت: «اگر این گربه را به من بفروشی آن را میخرم.»
مرد روستایی خندید و گفت: «گربه قابلی ندارد. پنج تومان بدهید و با خود ببریدش؛ مال شما.»
عتیقهشناس پنج تومان به روستایی داد و گربه را بغل گرفت که ببرد. همینکه خواست از در خارج شود، تظاهر کرد که تازه متوجه کاسۀ قدیمی شده. گفت: «چه خوب این را دیدم. با خودم فکر میکردم در چه ظرفی به این گربۀ بیچاره آب بدهم! پس این ظرف را هم با خودم میبرم.»
عتیقهشناس کاسه را از روی زمین برداشت و مشغول تماشای خطوط عجیبی شد که دور تا دور کاسه نوشته شده بود. مرد روستایی کاسه را از دست عتیقهشناس گرفت و گفت: «زحمت نکش، آنچه را تو از رو میخوانی من از برم؛ اینجا نوشته چیزی را که باعث میشود روزی چهار پنج گربۀ بیارزش را یکی پنج تومان بفروشی، به هیچ قیمیتی نفروش!»
کاربرد:
هنگامی که بخواهیم به کسی بگوییم، از حیله و فریب تو آگاهم و گول حرفهایت را نمیخورم، از این ضربالمثل استفاده میکنیم.
مشابه:
آنهایی را که تو تازه خواندهای ما کهنه کردهایم.
ما خودمان چهل سال است آپاراتچی هستیم، ما را فیلم میکنی؟
اگر تو کیفی، من بند کیفم.
درسی را که تو خواندهای ما از بریم.
معنای لغت:
از برم: از حفظ هستم، به ذهن و حافظهام سپردهام.