آتش که گرفت خشک و تر میسوزد؛ ماجرای این مثل از این قرار است که …
ضربالمثلها بخشی از شناسنامۀ یک ملت هستند و در همۀ کشورها و زبانها رواج دارند. امروزه به دلیل کاهش مطالعه و افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی از ضربالمثلها کمتر استفاده می شود. ضربالمثلها در باروری زبان نیز سهم مهمی دارند و فراموشی آنها زبان را لاغر و لاغرتر می کند.
ما در مدرسه آنلاین_ بر آن هستیم که ضربالمثلها و داستان و ریشه و کاربرد آنها را بیاوریم تا هم یادآوری باشد و هم استفاده از آنها رواج بیشتری بگیرد.
داستان و کاربرد و ریشۀ ضربالمثل «آتش که گرفت خشک و تر میسوزد.» را امروز میخوانیم.
داستان و ریشۀ مثل:
قبل از مغولها چون گماشتگان سلطان سنجر سلجوقی بر طوایف غز فشار زیادی وارد آوردند، کار به جایی رسید که غزها شورش کردند و به خراسان و اطراف کرمان حمله کردند تا سلطان سنجر، اسیر و امام محمد یحیی شهید شدد و وارثان غز در کرمان جور و ستم را از حد گذرانیدند.
«در چنین موقعیتی مجدالدین کوهبنانی دفع مضرت غز را چاره این ندید جز این که از امیر آنان که در آن وقت سرگردان ولایات بود، یعنی ملک دینار غز دعوت کند تا او به کرمان بیاید و از خرابی باز دارد. بیست و دوم رمضان 581 هجری بود که سپاهیان ملک دینار از طریق دیه اریز به کوبنان رسید. ملک دینار هم که از گرد بیابان سوزان کوبنان تشنه و خسته درآمد و مادر بچه ها را در نیشابور نهاده بود به مجرد ورود به کاخ سلجوقی او را به خطبه فرمود و در حکم خود در آورد.
ملک دینار پس از چند سال که جای پای خود را مستحکم کرد، اول کارش آن بود که اولاد مجاهد کوبنانی را –هرچند که خودشان را را دعوت کرده بودند– از میان برداشت. آنگاه به نواحی گرمسیر پرداخت. سپس قصد قلعه منوجان کرد، قلعه آن را به رسوایی تمام بگشاد و فتحی مشتمل و احراق و شکنجه و اهراق دم ادعای روی نمود.
در همین لشکرکشی قلعۀ «گوَر» که امروز «حوَر» خوانده میشود به آتش کشید و چون مردم کرمان این بیچارگیها را در نتیجۀ دعوت مجاهدالدین کوبنانی از ملک دینار میدانستند همه نفرینها را متوجه کوبنان و خاندان مجاهد میکردند. و اتفاقاً شاعر خوش ذوق هم در همین احوال و هنگام سوختن قلعه و آبادی «گَوَر» گفته است:
از آتش کوبنان «گوَر میسوزد آتش که گرفته خشک و تر میسوزد
کاربرد:
هر وقت بلا و فتنهای از راه برسد، همه را گرفتار میکند و گناهکار و بیگناه را آزار میدهد. در این صورت میگویند: «آتش که گرفت خشک و تر میسوزد.»
منبع:
پایگاه بیتوته
فوت کوزهگری از مصطفی رحماندوست. جلد اول.