با خوانندگانخاطرات

نمره 20 استاد به داستان عاشقانه دانشجو در برگه امتحانی؛ دیشب تولد عشقم بود…

یکی از اساتید دانشگاهی کشور با اشاره به ماجرایی از دادن 20 به یکی از دانشجویانش که به جای پاسخ به سوالات امتحانی داستان عاشقانه نوشت، در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است.

مدرسه آنلاین – این استاد در همین رابطه نوشت: داشتم برگه های دانشجوهامو تصحیح میکردم، یکی از برگه های خالی حواسمو به خودش جلب کرد. به هیچ کدام از سوال ها جواب نداده بود: فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود.

ببینید

این دانش آموزان دختر با ترانه محلی کلاس را روی سرشان گذاشتند

گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دورهمی گرفتیم با بچه ها. بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدیم. بعد گفت: بریم دربند؟ پوست دست مون از سرما ترک برداشت ولی می ارزید. مخصوصن باقالی و لبوی داغ چرخی های سر میدون. بعدش بهونه کرد بریم امامزاده صالح دعا کنیم به هم برسیم.

رفتیم. دیگه تا ببرمش خونه و خودم برگردم این سر تهرون، ساعت شده بود یک شب. راست و حسینی حالش رو نداشتم درس بخونم. یعنی لای جزوتم باز کردما، اما همش یاد قیافش می افتادم وقتی لبو رو مالیده بود رو پک و پوزش. خنده ام می گرفت و حواسم پرت می شد. یهویی هم خوابم برد. بیهوش شدم انگار. حالا نمره هم ندادی، نده. فدا سرت. یه ترم دیگه آوارت میشم نهایتش. فقط خواستم بدونی که بی اهمیتی و این چیزا نبوده. یه وقت ناراحت نشی.» .

چند سال بعد، تو یک دانشگاه دیگر از پشت زد روی شانه ام. گفت: «اون بیستی که دادی خیلی چسبید»… گفتم: «اگه لای برگه ات یه تیکه لبو می پیچیدی برام بهت صد می دادم بچه.»… خندید و دست انداخت دور گردنم. گفت: «بچمون هفت ماهشه استاد. باورت میشه؟» عکسش را از روی گوشیش نشانم داد. خندیدم. گفت:

«این موهات رو کی سفید کردی؟ این شکلی نبودی که.»… نشستم روی نیمکت فلزی و سرد حیاط. نشست کنارم. دلم میخواست براش بگویم که یک شبی هم تولد عشق من بود که خودش نبود، دورهمی نبود، نایب نبود، دربند نبود، امامزاده صالح نبود… فقط سرد بود…

نوشته های مشابه

‫50 دیدگاه ها

  1. زنده باد این استاد عزیز و استادان درک کن
    و خوشبخت و موفق باد اون دانشجوی گرامی و زندگیتان مستدام😃

  2. عشق بهتر است یا ثروت ، عشق از نوع پاکش از همه چیز بهتره ، آدمو جون میکنه دلی که عشق نداره دلمرده است ، بیست داد برو حالشو ببر اما به فکر عشق استاد و همسایه مردم هم باش

  3. سلام و درود
    لطفا وقتی عاشق کسی میشید و اون طرف به شما دل میبنده ، خواهشا به احساسش احترام بزارید و تنهاش نزارید 🙏

    1. استاد عزیز هر جا که هستی تنت سلامت دمت گرم دانشجوی عاشق دم شام گرم عشقتون پایدار

  4. خیلی باحال بود,ماهم با عشقم الان 3تا جوجه طلایی داریم, کی فکرشو میکرد,👩‍❤️‍💋‍👨👩‍❤️‍💋‍👨👩‍❤️‍💋‍👨

  5. باید به این استاد که درک شرایط رو کرده آفرین گفت این نوع رفتارها انسان رو جذب میکنه

  6. ااخی♥️کاش همه ی پسرا پای عشقشون بمونن نه ک برای سرگرمی دو روز بیان بعدش فراموش کنن اسمت چیه حتی، یاد خودم افتادم 😔ولی اون نمی دونست ک وقتی سرگرمیش بودم زندگیم بودش💔هر کی موافقه لایک کنه احتمالا بیشترین لایکی ک می خوره دختران چون می فهمن چی میگم ولی شما پسرا اینو تجربه نکردین زیاد یا اَگرم تجربش کرده باشین بعد یک مدت فراموش میکنین ولی ما دخترا ییم ک هیچ وقت یادمون نمیره😢

  7. بچه‌ها ناراحت نشید ها گفتم پسرا ولی منظورم بعضییاشونن ک خودشون بهتر می دونن با احساسات دخترا چیکار مردن نه خمتون♥️😢

  8. لذت بردم از خوندش👏👏👏👏👏
    روح همسر عزیز این استاد گرانقدر هم قرین آرامش ابدی باشه انشاا….

  9. همین کارها رو میکنید عقب مونده اید دیگه!
    هر چیزی سر جای خودش.
    لازم نیست آدم حتما شب امتحان بره عشق و حال!
    اگه برنامه ریزی داشته باشید به همه چی میرسید!
    اون بیستی که استاد داد حق الناس بود!
    احمقانه قضاوت نکنیم!

  10. خب که چی؟ فضای مجازی رو پر کردید از اینکه فلان دانش آموز تو برگه‌ی امتحانیش به جای جواب دادن به
    سوال، فلان جمله‌ی عاشقانه رو نوشت. فلان دانشجو داستان عشقش رو نوشت.
    نرم نرمک دارید به دانش‌آموزا و دانشجوهای این مملکت چیو آموزش می‌دید؟ ملت رو چی فرض کردید؟

  11. عزیزی دلممممممم
    دمی این استاد عاشق گرمممم.
    خوشبحالش به عشقش رسید
    ازخوندن داستان هم خوشحال شدم
    هم اشک ریختم.
    یادی عشقم افتادم.
    ان شاالله هر جا هست سالمو تن درست باشه.
    خیلی دلممممممم دلم براش تنگ شده
    اااااااااای داد که جز آه وحسرت چیزی برام نزاشت

  12. اگه کسی اخرشو نفهمید بگم منظورش این بودم:«ماهم یکی رو داشتیم تنهامون گذاشته ههههه یا مرده

  13. آخرش دیگه خیلی شبیه به ادبیات حماسی شد… والا چی بگم اما اوستا چلوکبابی ناراحت نباش بالاخره دنیا میچرخه و تو هم واسه عشق اصلیت تولد میگیری و میری دربند، لبو، نایب، چلو کباب و زیارت…

  14. ز سوز عشق لیلی در جهان مجنون شد افسانه
    تو مجنونم بکن از عشق
    خود افسانه اش با من

  15. این متن برگرفته شده از رمان ماهیماه است. همون اول رمان هم این متن نوشته شده است اگه کسی نمیدونه بره پیدا کنه بخونه اتفاقا رمان زیبایی هم هست. از این نوشته سو استفاده کرده طرف برا خودش

  16. سلام متن زیبایی بود صداقت دانشجو و مهربانی استاد لبخند به لب میاره امااگه این دانشجوی عاشق پیشه ی گذشته و همسر و پدر خوشحال الان در طول ترم درس رو می‌خواندم الان این داستان‌ها نبود ترم که تولد نبوده
    انشالله به فرزندشون این رو آموزش بدن که درس ها رو برای شب امتحان نزارن

  17. منم با استادم ازدواج کردم والان سه تا بچه دارم یه دوقلودختر ویه پسر. استادم عاشقم بود ونمیدونستم. بعدها کلی از روز وشب امتحان وسختگیریهاش ومهربونیهاش با من می‌گفتیم ومیخندیدیم
    خیلی می چسبه ازدواج با اونی که دوسش داری
    ان شاء الله همه به عشقشون برسن. اسم دخترمون هم به عشق روزهای بارانی که بیاد هم بودیم باران گذاشتیم. الان هر ساعتی از شبانه روز بارون بیاد میزنیم به جاده خیابون وبیابون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا