زنگ تفریحشعر و داستان

جغد دانا با بچه ها حرف می زند

از جمله نیازهای روزمره کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان خواندن شعر و داستان است که سهم به سزایی در پرورش ذوق و خلاقیت آنها دارد. خواندن و شنیدن داستان یکی از تفریحات و سرگرمی‌های مفید برای کودکان است که قدرت گفتاری و نوشتاری و همچنین تخیل و حافظۀ آنها را تقویت می‌کند.

ما بنا داریم در مدرسه آنلاین گاه گاهی داستان های کوتاه کودکانه بگذاریم تا کودکان علاوه بر پر کردن اوقات فراغت از کارکردهای آموزشی، اخلاقی و تفریحی آن بهره ببرند. داستان «جغد دانا» از جمله داستان‌های خوب و زیباست که با هم می‌خوانیم.

«جغد پیری بود که روی درخت بلوطی زندگی می‌کرد. جغد همیشه کتاب‌های آموزنده می‌خواند و هر روز اتفاقاتی را که دور و برش می‌افتاد تماشا می‌کرد. جغد پیر با چند تا از بچه‌های جنگل دوست شده بود. آن بچه‌ها هر روز به جنگل می‌آمدند و با هم بازی می‌کردند. جنگل نزدیک خانۀ آنها بود و مادرهایشان می‌توانستند بچه‌ها را ببینند. 

بچه‌ها با هم بازی می‌کردند، دنبال هم می‌دویدند و البته برای پرنده‌ها هم دانه می‌ریختند و حیوانات را نمی‌ترساندند و آنها را اذیت نمی‌کردند. این بود که جغد پیر آنها را دوست داشت و گاهی با آنها حرف می‌زد. از تجربیاتش می‌گفت و برایشان قصه تعریف می‌کرد. 

بچه‌ها داستان‌ها و شنیده‌های جغد را دوست داشتند و با دقت به آن گوش می‌کردند.

یک روز بعد از ظهر جغد دانا بچه‌ها را دید که به جنگل آمده‌اند.  بچه‌ها مثل همیشه سر حال نبودند. فهمید که با هم دعوایشان شده است. آنها را جمع کرد و با پادرمیانی و ریش‌سفیدی آنها را آشتی داد. بعد به آنها گفت که دیروز پسر خوبی را دیده که به پیرمردی کمک می‌کرده و سبد سنگینش را تا منزلش می‌برده است. اما امروز متأسفانه دختری را دید که سر مادرش داد می‌زد، بهانه می‌گرفت و هرچه می‌دید می‌خواست. 

جغد به بچه‌ها گفت هر چقدر بیشتر می‌بیند، کمتر حرف می‌زند و هرچقدر کمتر حرف می‌زند، بیشتر می‌شنود. می‌شنود که مردم حرف می‌زنند و قصه تعریف می‌کنند. بعضی‌ها حرف‌های خوب می‌زنند و بعضی هم نه. بعضی فکرهای خوب دارند و در فکر این هستند که به مردم کمک کنند و بعضی برعکس هستند. بعضی‌ها با هم قهر می‌کنند و بعضی نمی‌دانند قهر چیست. آنها همیشه مهربان هستند و از خطای دوستشان می‌گذرند. 

جغد گفت که دربارۀ همۀ آدم‌ها شنیده است. بعضی آدم‌ها با گذشت روزگار بهتر شده‌اند و بعضی بدتر. بعد گفت راز بهتر شدن و دانایی این است که بیشتر بشنوید، کتاب بخوانید، به همدیگر محبت کنید و دربارۀ شنیده‌ها و علمی که دارید فکر کنید تا دانا و داناتر و خوب و خوب‌تر بشوید.

جغد دانا گفت و گفت و گفت و بچه‌ها هم با دست‌هایی که زیر چانه گذاشته بودند شنیدند و شنیدند. 

در آخر بچه ‌ها از جغد دانا به خاطر حرف‌های خوبش تشکر کردند. روی هم را بوسیدند و به بازی با هم مشغول شدند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا