تنبیه بدنی دانش‌آموز مبتلا به سندروم

وقتی خوی وحشی‌گری و تکبر به معلم‌های عقده ای ونژادپرست غلبه میکنه شخص مث کفتار غیرقابل کنترل میشه توی مناطق محروم تبعیض نژادی بیداد میکنه بدبختانه بالادستی اینجور کفتارها با توجیهات مضحک ازشون جانبداری میکنن

روانیای بی‌شعور.

لعنت بر معلمهایی که به جای ارامش و تعلیم و تربیت درست جلاد تحویل جامعه میدهند الان نزدیک بیست سال هست هنوز هم کتک ناظمی را که با خط کش اهنی به دستم زد بخاطر اینکه رفتم اب بخورم ته حیاط بود و دور بود و با اینکه دستم رو قایم کردم رحم نکرد به دستان کوچکم انقدر زد که رفتم از ترس به مادرم هم نگفتم چند روز از درد تونستم قلم در دست بگیرم هر روز لعنت نثارش میکنم مدرسه ابتدایی بغل قبرستان غریبان شهید واحدی اردبیل

این قبیل افرادکه کم هم نیستند باید درمراسم صبحگاه وادار کرد بصورت خودش مشت بزنه درحد کبودی شاید یادبگیرن بچه های مردم را کیسه مشت فرض نکنن

سلام دهه هفتاد معلم وناظم شلنگ یا چوب داشتن با کوچکترین حرکت اضافه کلی تنبیه می‌شدیم توچله زمستون باشلنگ تو دوتا کف دست میزدن ب طور کل دانش آموز تجربه ش کردن لعنت برمعلم ریاضی دوم الف آقای رخشنده حلالت نمیکنم یکسال من دم درکلاس نگه داشتی وهرموقع جلو بچه بهم توهین میکردی .آقای رخشنده حقموازت میگیرم محاکمه میکنم .

من نمیدانم چرا اموزش پرورش ما چندین سال است بجای پیشرفت پس رفت میکند گمانم این مسولین اموزشی با اصل نظام اسلامی که بهترین وسالمترین دین است مشکل دارند قصدشون نابودی اسلام است باید قاطعانه وبشدت برخورد شود چون اگر نونهالان ونوجوانان از پایه داخل فساد شوند دیگر نمیشود کاری کرد ونمیدانم سران بالای کشور کی میخاهن بفهمند بخصوص مجلس نمیدانم کار دشمنان بهتر از ما پیش میرود مسولان آگاه باشید اگر دلسوز هستید پاش بیفتدما اجازه نمیدهیم که هر بی سروپایی هر کاری خاست بکند

معلمی که دانش اموز تنبیه بدنی میکنه فقط باید دستش شکوند وسلام

الان در جامعه بچه های سندرم دان زیادن.معلمان نباید از تنبیه بدنی استفاده بکنن.خود اون بچه ها خودشون درد دارن شما معلمان زیادش نکنید.

دانش آموزان و بچه های پر از عاطفه مهر ایطوری روحه شون خشه دار میشه ضربه روحی میخورن
این از خدا بی خبر را باید انقد زد زد تا نفسش بند بشه

زمان ما توی دبستان بچه‌ها رو فلک میکردند هیچ کس هم نمیگفت چرا؟ تمام معلمهای ما وحشی بودند خدا ازشون نگذره و اگه هر کدومشون گیرم بیاد بدجوری میزنمشون

بنده قریب به چندین سال توفیق داشتم که به بچه های این مرز و بوم درس های مختلفی ارائه بدهم، متاسفانه در آخرین سال، یک اتفاق عجیب برایم رخ داد که من هم عکس العمل عجیب تری از خودم بروز دادم، یک روز که جلو کلاس و رو در روی دانش آموزانِ عزیز درس را می گفتم متوجه شدم گوشِ چپم سوخت، در این هنگام بالای سرم را نگاه کردم به خیالِ این که قطراتِ آبِ جوشان روی گوشم می چکد، یکی از دانش آموزان گفت اجازه دارند با چیزی با نیِ خودکار به طرفِ شما فوت می کنند، بسیار ناراحت شدم، سه نفر متهم شدند و به دفترِ مدرسه معرفی شدند ولی به دلایل عجیب و غریب رسیدگیِ زیادی به این قضیه نشد و بنده هم در تعطیلاتِ پیشِ رو به کربلا رفتم و در محلِّ خیام، مدارک و اسنادِ مربوط به این قضیه را درون ضریحِ خیمه ی مقدّسِ حضرت ابوالفضل عليه السلام انداختم و آمدم . پس از آن هر کس در این رابطه جویا شد، جواب می دادم که من این موضوع را به حضرت‌ ابوالفضل العباس عليه السلام واگذار کردم……… بدون تنبیه بدنی یا روانی یا هر چیزِ دیگر ولی اوضاع باید به طریق اساسی تر رسیدگی شود، خلوت شدنِ کلاس ها، توجیه دانش آموزان و معلمانِ عزیز، ایجادِ قانون و اجرایِ قانون در برخورد با دانش آموزانِ متخلّف و هدایت آنها به طریقِ صحیح…………