طنز و حکمت مثل آستین نو، بخور پلو از این قرار است که
ضربالمثلها بخشی از شناسنامۀ یک ملت هستند و در همۀ کشورها و زبانها رواج دارند. امروزه به دلیل کاهش مطالعه و افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی از ضربالمثلها کمتر استفاده می شود. ضربالمثلها در باروری زبان نیز سهم مهمی دارند و فراموشی آنها زبان را لاغر و لاغرتر می کند.
ما در مدرسه آنلاین_ ضربالمثلها در همۀ زبانها استفاده میشود و خاستگاه آن فرهنگ آن کشور و ناحیه و … است. مثلها نیز مانند داستانها و حکایتهای فارسی سرشار از اخلاق و نکات پندآموز است. ما بر آن هستیم که ضربالمثلها و داستان و ریشه و کاربرد آنها را بیاوریم تا هم یادآوری باشد و هم استفاده از آنها رواج بیشتری بگیرد.
توضیح و کاربرد ضربالمثل «آستین نو، بخور پلو!» را امروز میخوانیم.
توضیح:
این مثل داستانی دارد؛ میگویند روزی بهلول یا ملّانصرالدین را به یک مهمانی دعوت کردند. او با لباسی کهنه به مهمانی رفت و در بالای مجلس نشست. مهمانان یکی پس از دیگری وارد مجلس شدند و آنقدر به بهلول گفتند: «یک خرده پایینتر، یک خرده پایینتر ….» تا اینکه سرانجام بهلول به کنار در ورودی رسید و همانجا نشست و غذا خورد. پس از چند روز بهلول دوباره به همان مجلس دعوت شد. این بار، لباس زیبایی از مردم قرض گرفت و با ظاهری آراسته به میهمانی رفت و از همان اول، خودش دم در نشست. اما هر که از در وارد میشد، به او میگفت: «آقای بهلول، چرا اینجا نشستهاید، یک خرده بفرمایید بالاتر!» و آنقدر این تعارف تکرار شد تا بهلول در بالای مجلس جای گرفت. وقتی هنگام خوردن غذا شد، همه مشغول خوردن غذا شدند. بهلول آستین لباس خود را در بشقاب پلو فرو برد و گفت: «آستین نو، بخور پلو!»
حاضران تعجب کردند و علّت این کار را از او پرسیدند. بهلول گفت: «من همان شخصی هستم که چند شب پیش هم در اینجا میهمان بودم؛ اما کسی به من اعتنایی نکرد و من کنار کفشها غذا خوردم. امشب هم به خاطر لباسم به من احترام میگذارید نه به خاطر خودم؛ پس جا دارد که این حرف را بگویم.» مردم از سخن حکیمانۀ او شرمنده شدند و به بهلول آفرین گفتند.
کاربرد:
وقتی کسی به دلیلی، غیر از توانایی و شعور و یا تقوا، مورد احترام قرار گیرد؛ یعنی به دلایل ظاهری و سطحی مانند سر و وضع و دارایی، مورد عزت و احترام دیگران واقع شود این ضربالمثل را به کار میبرند.
منبع:
فوت کوزه گری اثر مصطفی رحماندوست.