پشیمانی
- زنگ تفریح
داستان عاشقانه/تو عصبانی میشدی عوضش اون محبت میکرد
چند سالی بود که دوسش داشتم؛ بالاخره دلو به دریا زدم و تصمیم گرفتم بهش بگم. توی پارک قرار گذاشته…
چند سالی بود که دوسش داشتم؛ بالاخره دلو به دریا زدم و تصمیم گرفتم بهش بگم. توی پارک قرار گذاشته…