ریشه ی جالب دو مَثَلِ بامزه؛ آفتابه خرج لحیم و …
ضرب المثل باعث میشود که در کمترین زمان منظورمان را با استفاده از تعداد کمی از کلمات به طرف مقابل برسانیم. از طرفی خیلی از حرفها را نمیتوانیم به صورت رک و مستقیم بزنیم، ضربالمثلها باعث میشوند تا بتوانیم به راحتی با استفاده از دو پهلو حرف زدن حرفمان را بزنیم.
مدرسه آنلاین _ ضربالمثلها در همۀ زبانها استفاده میشود و خاستگاه آن فرهنگ آن کشور و ناحیه و … است. مثلها نیز مانند داستانها و حکایتهای فارسی سرشار از اخلاق و نکات پندآموز است. ما بر آن هستیم که ضربالمثلها و داستان و ریشه و کاربرد آنها را بیاوریم تا هم یادآوری باشد و هم استفاده از آنها رواج بیشتری بگیرد.
امروز ریشه و کاربرد دو ضرب المثل «آفتابه اگر از طلاست، جاش تو خلاست.» و «آفتابه خرج لحیم» را توضیح میدهیم.
مثل آفتابه اگر از طلاست، جاش تو خلاست
کاربرد:
ظاهر گران و پر زرق و برق نشان دهندۀ ارزش و شخصیت نیست. بسیاری از آدمهای پست و زبون، خود را در لباسهای گرانبها و لوازمی ارزشمند پنهان میکنند؛ به امید آن که برای خود ارج و منزلتی کسب کنند؛ در حالی که در اصل، همانند که بودند.
مشابه:
خر، ار جل و اطلس بپوشد، خر است.
معنای لغات:
خلا: مستراح، دستشویی.
ار: اگر
جُل: پوشش ستوران، پالان.
مثل آفتابه خرج لحیم
توضیح:
در قدیم مردم برای طهارت و نظافت از آفتابه استفاده می کردند. آفتابهها در اثر استفادۀ زیاد سوراخ میشد و آب را درون خود نگه نمیداشت. صاحب آفتابه مجبور بود آفتابۀ سوراخشده و فرسوده را هر چند روز یکبار به «لحیمگر» بدهد تا آن را تعمیر کند و سوراخش را بپوشاند. گاهی تعداد این سوراخ ها آن قدر زیاد بود که باید حجم زیادی لحیم کاری می شد و آن وقت هزینه لحیم کاری از ارزش خود آفتابه بیشتر می شد.
کابرد:
وقتی وسیلهای در اثر فرسودگی، نیاز به تعمیر مداوم داشته باشد و به اصطلاح، به خرج افتاده باشد، میگویند: «آفتابه خرج لحیم».
مشابه:
بار به کرایهاش نمیارزد.
خر سی شاهی، پالان دو زار.
معنای لغت:
لحیمگر: کسی که با سرب و قلع داغشده، سوراخ و درز باز شدۀ حلبی را پر میکند.
منبع: فوت کوزهگری از مصطفی رحماندوست.