داستان بامزه ی حرفهای بندتنبانی از چه قرار است؟
ضرب المثلها عبارات و جملههای کوتاه و پرمعنایی هستند که گذشته از اینکه وسعت زبان را افزایش میدهند و آن را پر بارتر میکنند، شیرینی خاصی هم به زبان میدهند. این مثلها ریشه در فرهنگ هر کشور و جامعهای دارند و در همۀ زبانها هم وجود دارند.
مدرسه آنلاین _ مثلها باعث میشود که در کمترین زمان منظورمان را با استفاده از تعداد کمی از کلمات به طرف مقابل برسانیم. از طرفی خیلی از حرفها را نمیتوانیم به صورت رک و مستقیم بزنیم، ضربالمثلها باعث میشوند تا بتوانیم به راحتی با استفاده از دو پهلو حرف زدن حرفمان را بزنیم. ضربالمثلها در همۀ زبانها استفاده میشود و خاستگاه آن فرهنگ آن کشور و ناحیه و … است. مثلها نیز مانند داستانها و حکایتهای فارسی سرشار از اخلاق و نکات پندآموز است. ما بر آن هستیم که ضربالمثلها و داستان و ریشه و کاربرد آنها را بیاوریم تا هم یادآوری باشد و هم استفاده از آنها رواج بیشتری بگیرد.
امروز داستان و کاربرد ضرب المثل «حرفهای بندتنبانی» را با هم میخوانیم.
«در زمان امیر کبیر هرج و مرج در بازار به حدی بود که که هر کس در مغازهاش از همه نوع جنسی میفروخت. به دستور امیر کبیر هر کسی ملزم به فروش اجناس هم نوع با یکدیگر شد؛ مثلاً پارچهفروش فقط پارچه، کوزهگر فقط کوزه و همه به همین شکل.
پس از مدتی به امیر کبیر خبر دادند شخصی به همراه توتون و تنباکو، بند تنبان هم میفروشد. امیر کبیر دستور داد او را حاضر کردند و از او دلیل کارش را پرسیدند. آن شخص در جواب گفت: کسی که تنباکو از من میخرد ممکن است هنگام استعمال به سرفه بیفتد و در اثر این سرفه بند تنبانش پاره شود. لذا من بند تنبان را به همراه تنباکو میفروشم. از آن زمان کار و حرف بیربط را ضرب المثل حرفهای بند تنبونی به کار میبرند.»