زنگ تفریحشعر و داستان

داستان کوتاه مرغ پر قرمزی

از جمله نیازهای روزمره کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان خواندن شعر و داستان است که سهم به سزایی در پرورش ذوق و خلاقیت آنها دارد. خواندن و شنیدن داستان یکی از تفریحات و سرگرمی های مفید برای کودکان است که قدرت گفتاری و نوشتاری و همچنین تخیل و حافظۀ آنها را تقویت می کند.

ما بنا داریم در مدرسه آنلاین گاه گاهی داستان های کوتاه کودکانه بگذاریم تا کودکان علاوه بر پر کردن اوقات فراغت از کارکردهای آموزشی، اخلاقی و تفریحی آن بهره ببرند. داستان «مرغ پرقرمزی» از جمله داستان های خوب و زیباست که با هم می خوانیم.

روزی روزگاری مرغی در یک مزرعه زنگی می کرد که به خاطر پرهای قرمزش همه او را پرقرمزی صدا می کردند.

یک روز که پرقرمزی در مزرعه در حال گشت و گذار و دانه خوردن بود، روباهی او را دید و آب از دهانش راه افتاد.

سریع به خانه رفت و به همسرش گفت قابلمه را پر از آب کند و روی گاز بگذارد تا او ناهار را بیاورد. بعد دوباره به مزرعه برگشت.

روباه وقتی پرقرمزی حواسش نبود و پیش از آنکه بتواند کمک بخواهد، او را گرفت و در یک گونی انداخت. بعد خوشحال راه افتاد به سمت خانه.

دوست پرقرمزی که یک کبوتر بود، همۀ اتفاقات را دید. بعد برای نجات دوستش سریع یک نقشه کشید.

کبوتر رفت و سر راه روباه نشست و وانمود کرد که پایش شکسته است. روباه تا او را دید خیلی خوشحال شد و با خودش فکر کرد امروز ناهار مفصلی می خورد.

گونی را روی زمین گذاشت و به سمت کبوتر رفت تا او را بگیرد. کبوتر آرام آرام عقب می رفت.

پرقرمزی تا دید که روباه حواسش به کبوتر است از توی گونی بیرون پرید، یک سنگ داخل گونی گذاشت و فرار کرد.

کبوتر وقتی دید دوستش به اندازۀ کافی دور شده، شروع به پرواز کرد و بالای درختی نشست.

روباه هم که ناامید شده بود به سمت گونی رفت و آن را برداشت و به خانه رفت.

وقتی به خانه رسید، قابلمه روی گاز بود. گونی را توی قابلمه خالی کرد و سنگ تالاپی توی آب افتاد و آب جوش ها روی صورت روباه ریخت و روباه حسابی سوخت.

منبع: رادیو کودک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا